چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

حسی عجیب

قریبه شده ام باخودی که همیشه بخشنده بود!


سرخوشی همراه با خودخواهی


امید همراه با ترس


دوست داشتنی برای خودِخود


حسی که داشتنی است تا ابد ...

و

تنها برای من

و

تنها برای او

قلمرو میخواهم همچون گنجشگکانی که جیغ سر می دهند

نه من دیگر برای کسی

نه اودیگر برای کسی

حسی شبیه مالک شدن

مالکیت نه از نوع سند دارش

از همان بی اندازه قیمتی بودنش

حسِ مالکیت حسِ خودخواهی


سلام

امروز مثلا قرار بود جشن بگیرن 

آقا ما صبح که اومدیم به اوشون میگیم آقای ....مگه امروز جشن نمیگیرین؟

آقای ...گفتش:نه بابا فقط میخوایم یه شیرینی بدیمو اینا!!!!!!!

تعداد دانشجوا امروز کمه اگه همه بودن بهتر بود ...

آقا الان همه غذا خوردن  یه میز کوچولو گذاشتن اول سالن ورودی یه مشت گل مصنوعی پهن کردن روش بعد بلندگوهام داره آهنگ محمد اصفهانیو میخونه دلقک و اون آهنگه :

امشب در سر شوری دارم

امشب در دل نوری دارم

باز امشب در اوج آسمانم

باشد رازی با ستارگانم

امشب یک سر شوق و شورم

از این عالم گویی دورم

از شادی پر گیرم که رسم به فلک

سرود هستی خوانم در بر حور و ملک

در آسمانها غوغا فکنم

سبو بریزم ساغر شکنم

امشب یک سر شوق و شورم

از این عالم گویی دورم

با ماه و پروین سخنی گویم

وز روی مه خود اثری جویم

جان یابم زین شب ها

می کاهم از غم ها

ماه و زهره را به طرب آرم

از خود بی خبرم ز شعف دارم

نغمه ای بر لب ها

امشب یک سر شوق و شورم

از این عالم گویی دورم

 خیــــــــــــلی قشنگ میخونه ها ولی نمیدونم چرا حس میکنم باجشن تناقض داره آخه سوزناک میخونه هعییی!!!

کلا ما تو این مملکت نمیدونیم چطوری باید خوشی هامونو بروز بدیم یا از این ور میوفتیم یا از اونور...

هیچی دیگه این جشنشون بود منم برم دیگه حضور غیاب اساتید و انجام بدمو بیام سر جام ...

دوستای گلم شرمنده همه ی شما !!


دوستتون دارم

حسادت

یادمون باشه توی زندگی هر وقت به موفقیتی دست پیدا کردیم اونو برای هر کسی باز گو نکنیم درسته که ما آدما به حمایت حتی اگر بازبان باشه نیاز داریم و این باعث میشه بهتر و تند تر قدم بر داریم ولی اینو هم یادمون باشه همه آدمایی که اطرافمونن خیر خواهمون نیستن !

پ.ن:خراب شدن و به آشوب کشیدن زندگی رو تنگ نظران و حسودان خوب انجام میدن فقط کافیه کسی امرو نهیشون نکنه و بذاره خوب هر چی به نفع خودشون تموم میشه و هر چی به ضرر بقیه هستش رو خوب به کار بگیرن!!!


پ.ن:حسادت صفت خیلی زشت و کثیفیه که مثل آتیش وقتی اومد همه رو با خودش میسوزونه باید کسی باشه که آب شه روی آتیش حسادت بعضی ها!

ع ش ق تحریف شده

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به همین راحتی!

همیشه نباید منتظر شنیدن صدای شخصی باشیم که باهاش در ارتباطیم ...


گاهی وقتا آدما مستقیم حرف دلشونو نمیگن ،با رفتار کردن اینو نشون میدن!


وقتی حالشونو میپرسی و جوابی نمیگیری!یعنی دیگه نمیخوام ببینمت.

                                                                        

                                    


آرزو میفروشم ...مفت!!!...میخری؟

آرزوهایم آنقدر غریب و دور بود


که همه را از کنج خیال هم پاک کرده ام


دیریست که آرزو نمیکنم در خواب هم


آرزو ندارم


همه چون گنداب بوی تعفن میدهند


تناقض دارند با من


گره میخورند و به دورم حلقه میزنند،این بیگانگان قدیمی خفه میکنند مرا


کاش اخرین بار زندگی را با مردن تدریجی معامله نمیکردم


(زندگی کردن من مردن تدریجی بود 


هر چه جان کند تنم عمر حسابش کردم)

.

آرزو میفروشم...


مفت


میخری؟

شاعر:سپیده غریب

فعلا کاری نیست که بکنم.از صب تا حالا فقط یه کم با ورد کار کردمو یه چتدتا پیرینت گرفتم.الانم یه چی خوردمو برگشتم... 

بیچاره دانشجوا!هی میان میخوان غذا رزرو کنن اینام هنوز غذا پخت نمیکنن! 

فعلا بیکاریمو داریم وبگردی میکنیم فقط حیف این همه سرعت که فیلتر داره 

 

توی خونه موندنم کار عاقلانه ای نیست بالاخره هر جور شده باید سر خودمو گرم کنم این روزا حالو حوصله خودمو هیچ کسو ندارم زود عصبی میشمو بعدشم دلگیری ... 

 

همین دیشب گرچه توی مجلسی بودیم که باید شاد بود ولی من همش این شکلی بودم+ 

 

خب روحیه ی من اصلا با این جور جاها جور نیست و فقط به خاطر مادرم حاضر شدم برم .باوجود سر درد شدید رفتم ولی بازم اونجا حالم بدتر شد وسط کار گفتم بیان دنبالم بعدشم این جوری یه لحظه تو آینه نگاه کردم دیدم چشمام کاسه خون شده دلم به حال خودم سوخت و بدم اومد که انقدر خودمو اذیت کردم  

 

فعلا دیگه باید برم صاحبش اومد گفت دیگه آزادی 

بای بای

مدتهاست شنوا شده ام

با غم هایشان شکل غم میگیرم

ودلداریشان میدهد این دل بی پیکرم

کاش خوب باشند.

کاش همه چیز بر کامشان چون عسل شیرین شود

حتی نمیپرد که بگویم هییییییین ،وای پرید

بگذار درون دل بیچاره ام بماند تا روزی با خود دفنشان کنم

نمینویسم بغض عزیزم

لطفا نیا...

خسته ام!

لطفا نیا

اندر حکایت امروز من

اومدم درخواست دادم خدا کنه قبولم کنن

فعلا یه ریزه نرم کردم خونه رو ولی اینجا رو نمیدونم چی کار میکنن

یه دسته درخواست دستش بود فک کنم من آخریه بودم ولی اکسل کار نکردم هنوز


توی برگه درخواست کار دانشجویی نوشته wordتا چه حد کار کردی ؟به آقاهه میگم من بلدم کار کنم یعنی چی در چه حدی میگه بنویس خوب!!!

خب منم نوشتم خوب !!کار با کامپیوترم نوشتم خوب!

به من میگه خانوم حاضری بدون دستمز کار کنی ؟؟؟

منم گفتم مگه کسی ام بدون پول کار میکنه؟

گفت خب بعضی ها میان میگن ما فقط میخوایم اینجا باشیم واسه ی دانشگاه کار کنیم ...

با خودم گفتم :جاااااان!!!؟؟؟لابد میان اینجا صب تا عصر گل روی شما رو ببینن !والا


کیفی میده اینجا وب گردی کردن کسی نمیاد بگه بذار اینا که نظر میدن یه نفسی بکشن