چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

عرض ادب

سلام علیکم

امتحان و درس و دل و دماغ خوندن نداشتن اوووووف


امتحان ریاضی ۲ یعنی اگه من اینو پاسش کنم دیگه غمی از این رشته نخواهم داشت به همراه معادلات


فقط نمیدونم با این وضعیتی که من تمرین حل میکنم موقع جواب نوشتن اهنگ مینویسم یا این که ...

ولی خب تهنایی  حوصله ام سر میره ،هم بهتر میتونم تمرکز کنم ،هم حالم بهتره


خدا رحم کنه با این وضعیت حافظه من تا وسطای دی ماه بتونم این ترمو به مقصد برسونم...

الانی بابا پای تلفن نشسته میگه داداشت متولد چنده؟

-رفتم رو دفتر تلفن نوشتم ۱۳۹۲/۰۶/۰۵

اومدم تو اتاق

دیدم دادش رفت هوا

رفتم دیدم عجب نابقه ای هستم من دیگه...

من به خیال این که نوشتم ۷۲ یعنی اونم این تاریخو بی برو برگرد خوند پشت تیلیفون

یا مثلا یه روز دیگه گف:دفتر تلفن کو؟؟؟؟

گفتم بالای درخت!!!!

بعد چند ثانیه موندم پیش خودم که گفتم کمدیا درخت؟ولی خب گفتم درخت...

نابود شدم رفت

چه آرام

چه آرام و چه زیبا فارغ از پیچیدگی های آدم بزرگا


"لبخندت دنیایی می ارزه "

 
ادامه مطلب ...

میخندم

از لذت بخشترین تفریحای من توی خونه که بعدشم کلی میخندم اینه که...


وقتی بابا پشت پنجره میشینه سیگار بکشه و من هی میگم پاشو بوش اومد تو اتاق و بابامم نمیره !

من یه آبپاش دم دست دارم تهدیدش میکنم که اگه نری میپاشماااااااااااا!!!

اونم میدونه میپاشم ولی میشینه تا من برم نزدیکش وقتی یه کم پاشیدم کلی ایییی و اوووییی و

دادو ههههه

سردش میشه خخخخ

از ایوون میپره پایین میره بیرون از خونه میکشه و میاد

خدایییییش ملاحضه این کارش خوووفه


خلاصه من کیـــــــــــــــــفی میبرم هم من هم بابا ...


ولی کاش میتونس ترکش کنه


"نگرانم براش "


چندتا پست گذاشتم ولی الانه دیدم خیلی دلگیر شدم حذفشون کردم با اجازه شوما...

آتیش

همیشه همیشه آتیش دوست داشتم.

جمع کردن هیزم و گرم شدن واااای....

مخصوصا توی هوای سرد میچسبه!نه؟

مخصوصا اگه سیب زمینی ام باشه که بعد پوست سیاهشو بکنی و داغ داغ بخوری آخ!

دلم میخواد...

چند سال پیش یادمه موقعی که برمی گشتیم از دانشگاه سرویس به یه جایی که رسید یه بوی آتیش به مشامم خورد فورا دورو اطراف وچرخیدم دیدم جلوتر یه چوپون آتیش روشن کرده تا اینو دیدم شیشه ی ماشینو کشیدم سرمو زدم بیرون چه کیفی داد بوکشیدن تو اون وضعیت ...اخ آخ آخ

بماند که کلی سوژه شدم

بادیدن این چی به ذهنت میاد؟


PLAY BOY                                                            


نظرت چیه دوستم ؟برام بگو خوشحال میشم!

تاوان

تاوان همیشه برای  دنیایی دگر نیست 



یا عکسی از عملی از کرده نابه خردوار خود در همین دنیا



گاهی زاده میشویم برای تاوان دادن 



از کرده هایی که کرده اند و مانده یا رفته اند.



تو میمانی و ماندن و دادن همین تاوان !



تو میمانی و دنیایی که همین از آن میفهمی

و

بس...



یادمه یه موقعی

توی این فصل سال

شیر آب کنار حوض شروع به یخ زدن می کرد.

 دستام بی حس می شد

وقتی گرمش میکردم رو بخاری تا حدود یه ربعی بی حس بود!


میخورم !

تمام واژه هایی که این روزها
در یک کلمه خلاصه شان کرده ام.

آه چقدر "خسته ام"!