حقیقت اینه که باید دست کشید از دیده شدن ها و برای چشم مردم برای خدا و امام حسین کار کردن!
حقیقت اینه که باید به قلبمون رجوع کنیم .
یه سوال؟!اگه تو گیرو دار زندگیمون یه عملی ،کاری رو به زندگیمون اضافه کنیم که آگاهی کامل داریم از خطا بودنش واین به ظاهر باعث بشه که خیلی زرنگ باشیم و اهل کار!تا این که اون خطا و تقلب رو حذف کنیم و همچین زرنگ به نظر نرسیم و رضایت نداشته باشیم از شغل و حرفه و...کدومو انتخاب میکنی؟؟؟راست و حسینی "اقرار به خطا بودنه میکنی؟"
پ ن :امروز من توی مسجد به عنوان عضو تحصیل کرده روستا نظر خودمو راجع به شغل اصلی زنان گفتم.
ناگفته نماند که به این نکته اساسی توی حرفام اشاره کردم که:قالی بافی دچار تحریف شده و تقلب رو واردش کردن ،گفتم قبلا گره میزدند رنگ رو به تار گره میزدند الان نخ و رنگ رو از لای تار عبود میدن و به اصطلاح "قلاب بافی و لر بافی میکنند"
این رو هم متذکر شدم که خریداران فرش هیچ فرقی نمیذارن بین فرش اونی که با زحمت بافته شده و گره زده و اونی که تقلب کرده و فقط تونسته توی مدت زمان کوتاهی کارشو به اتمام برسونه!
میدونید چی شد؟شدم باعث یه دعوا و بحث
به خاطر چی؟به خاطر گفتن حرف حق
چون الان دیگه اکثرا اینجوری میبافن و فقط به دروغ میگن که گره میزنن ...
کلی با خودم کلنجار رفتم که اونجا جای این حرفم بود یانه؟ولی الان میبینم که بود !همه آدمای توی مسجد ادعای دین و مذهب میکنن ولی از حرف حقی که من زدم حمایت نکردن یه جورایی میخواستن منو بخورن و بزنن که چرا اینو گفتم
به مامان میگم خدا به خیر کنه !
گوشتونو بیارین لطفا:من از اینجا میرم "عمرا وقتمو بذارم واسه آباد کردن"