ببینمت هر روز داری جلو چشمام اب میشی !جای سوختگی روی پاهات !روی دست و سینه هات ...
نمیدونی چقدر پیر میشم وقتی اینجور...
زندگی به من به تو وفا نکرد.مادرم .خیلی تنهایی ...
با زمین و زمان دعوا دارم وقتی تو انقدر شکسته ای وقتی خمیده شده اون هیکل ورزشکاری قشنگت !
فکر این که یک ماه دیگه ازت جدا میشم دیوونم میکنه میمیرم
وای
چقد بد بودم باهات چقد داد و فریاد سرت کشیدم
دوسال تمام پا به پای من بیای پولامونو جمع کنیم برای من جهیزیه بخری .که دست دراز نکنیم .که ثابت کنی تو یه شیر زنی که ثابت کنی بهم اگه با چنگ و دندون مارو بزرگ کردی هم مرد بودی هم زن !هم تربیت کردی هم شکم سیر کردی!
امشب این بغض سرکش لعنتیو چجوری اروم کنم ؟؟؟؟؟
سلام
قسمتی از وبلاگ شما را خوندم
وبلاگ قشنگی دارین و من هم متعجبم از اینکه یکی برای تحقیر به یکی دیگه میگه دهاتی.همه ما ریشه ی روستایی داریم.
من هم دو مقطع تحصیلی کشاورزی خوندم البته با گرایش علوم دامی
امیدوارم خداوند به مادرتون سلامتی بده