مادر...
ای زیباترین وبهترین همدم من
عشق را میشود در چشمانت به نظاره نشست
بباف ...
مادرم عشق میبافد...
اهوبچه ای که کنار مادرش زانو زده
گره به گره...
نگاه به نگاه...
نخ به نخ
چگونه میتوانم از روزگار بیرحم که تو را این چنین فرسوده انتقام بگیرم
بیرحم تر از روزگار ما بچه هاییم ...
آخه ما روشن فکریم!!!!
درس خوندیم!!!!
دنیای اونا با دنیای ما زمین تا آسمون فرق داره
سلام چکاوک جان .
ممنون سر زدی.