قلب ساعتم تند تند میزند!
هماهنگ با من!
بی قرار...
فقط چند ساعت دیگه
حس خوبیه خیـــــــــــــــــــــــلی!
امسال سعی داشتم بی اهمیت باشم !
ولی نمیشه...
صب پیام دادم به دایی
_سلام دایی جان !خوبین؟صب بخیر.
جواب داد:
_سلام ملخ ،شکر توچطور؟
آخه دایی من یه چیز دیگه رو مصداق گل روی ما میکردی اول صبی
من!!!
ملخ!!!!
هر نوبت ضعیفتر
عمیقتر
کم حرفتر
هرنوبت دوز قوی تر
هرنوبت اعصابی خرابتر
دردی شدیدتر
بگذار کمی اش را من بخورم !
میترسم به تنهایی کم بیاوری عزیزم.
یکی من !یکی تو
بگذار کمی پلک های نگران من هم سنگین شود
اعصابی که محتاج آرامتر شدن است
بگذار کمکت کنم یکی من میخورم ،یکی تو
تابستون سه سال پیش یه روز ناهیدو دعوت کردم خونه همین تو حیاط کنار باغچه نشستیم ...
شروع کردیم گپ زدن، خندیدن ،تعریف کردن،درکل خوش گذشت
با هم کمی گیلاس خوردیم !
چسبید!
چون شیر آب باز بودو باغچه آبیاری میشد منم ظرفا رو همون جا شستم!
امروز
دوتا درخت گیلاس تو باغچه رو هرس کردم
امیدوارم یه روز میوه اونم بچینم
دنبال یه سم میگردم که بپاشم ،میترسم باز درختا کرم بگیرن
زود برگرد کوچولو
مطمئنم میتونی !
خاله خیلی حالش به خاطر تو بده
دوستای عزیزم واسه نیمای عزیزم دعا کنید که خوش و سلامت برگرده کنار مامان باباش!
هیچ بویی چندش آورتر از بو ی اسیدفرمیک بدن له شده یه مورچه نیست وقتی ناخواسته لهش میکنی!
چشم میگشایی و یک جهان پر از رازها و مجهولات پیش رویت...
دنیایی که چند صباحی تو را خواهد پذیرفت
برای کشف هر آنچه تو میخواهی
برای چند سالی زندگی
چشم میگشایی و از عدم !هستی پیش رویت !
کاش زیستنت هم در دنیا همچون آمدنت مبارک باشد!
آمدنت در اول اسفند...
تولدت مبارک