آن شب نیز من خود را بر بام خانه گذاشته بودم به نظاره آسمان رفته بودم .
گرم تماشا وغرق در این دریای سبز معلقی که بر آن مرغان الماس پر،ستارگان زیبا وخاموش،تک تک از غیب سر میزدنند.
آن شب نیز ماه با تلالو پرشکوهش از راه رسید وگل های الماس شکفتندوقندیل زیبای پروین سرزد.
وآن جاده ی روشن خیال انگیزی که گویی یک راست به ابدیت می پیوندد(شاهراه علی)،(راه مکه)!
که بعد ها دبیرانم خندیدند که:نه جانم (کهکشان)!وحال می فهمم که چه اسم زشتی !
کهکشان یعنی از آنجا کاه میکشیده اند واین ها هم کاه هایی است که در راه ریخته است!
شگفتا که نگاه های لوکس مردم آسفالت نشین شهر آن را کهکشان میبیند ودهاتی های کاه کش کویر ،شاهراه علی،راه کعبه،!
راهی که علی(ع) از آن به کعبه میرود...
.
.
دکتر علی شریعتی
خیلی زیباست من نوشته های دکتر شریعتی رو دوست دارم.
منم خیلی ایشونو دوس دارم
زیبا بود...
سلام.وبلاگ خوبی داری
من لینکت کردم تو هم اگه ما رو قابل میدونی لینک کنن...
منم لینکت کردم
کلا عاشق نوشته های دکترم
ممنون