چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

بهار را باور کن

باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
همه چلچله ها
برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده ست
باز کن پنجره ها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت
برگ ها پژمردند
تشنگی با جگر خاک چه کرد
هیچ یادت هست
توی
تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد
با سرو سینه گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چهکرد
هیچ یادت هست
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
 با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
خاک جان یافته است
 تو چرا سنگ شدی
تو چرا اینهمه دلتاگ شدی
باز کن پنجره ها را
و بهاران را
باور کن

فریدون مشیری

نظرات 8 + ارسال نظر
گندم یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:36

من شعرای فریدون مشیری رو خیلی دوست دارم مخصوصا "کوچه"
ممنون عزیزم لذت بردم.صبحی که با این شعر زیبا شروع بشه حتما زیبا خواهد شد

حتما
مخصوصا اگه از بهار بگه
کوچه رو هنوز نخوندم
حتما زیباست چون تو دوست داری

(✿◠‿◠) زینب یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:03 http://zaraban-z.blogsky.com

لبخـــند بزن؛

برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند،


تجربه ثابت کرده است که گاه قوسی کوچک ، میتواند معماری بنایی را نجات دهد ...

بخند بخند
بخند که شاید دلی با خنده زیبایت تمام غم هایش فرو ریزد
همچون نجات زمینی از معماری خراب وزشت

گندم دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 17:51

به به قالب جدید مبارک


« کوچه - فریدون مشیری »



بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم



در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید



یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!



با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!



اشکی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید که از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم



رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!

فدای مهربونیت عزیزم
خیلی زیبا
منم مث تو دوسش دارم

مهدی دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:42 http://httphttp://toosiscia.blogsky.com

سلام. حالتون خوبه؟ میبینم که وب تکونی کردی قالب قشنگیه...خوش رنگه...خسته نباشی امیدوارم سال نو سال خوبی برای شما و خانواده گرامی باشد...

مرسی اقا مهدی خوبم
شما چطور؟کم پیدا شدین؟هنوز دارین قالی میشورین؟
عجب گربه های نازی دارینا
سال نو شما هم مبارک
به امید سلامتی کامل ان شالله...

علی سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:05 http://pelak1136.blogsky.com/

تو اگر دلگیری، لحظه ای چشم ببند، اندکی اشک بریز، و بخوان نام مرا، 
به تو من نزدیکم، نام من یزدان است، لقبم ایزد پاک، تو مرا زمزمه کن، خواهم آمد سویت، بی صدا یادم کن، یا که فریادم کن، که منم منتظر فریادت
سال خوبی داشته باشی عید شما مبارک.

بی صدا
همیشه بی صدا یاد کردم
خیلی آرامش بخش بود مرسی از حظورتون
عید شما هم مبارک
سال خوبی داشته باشید

هانیه سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:13 http://samtezendegi.blogsky.com/

* امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد

شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد...

هانیه سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:14 http://samtezendegi.blogsky.com/

کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید امید تنها دارائی او باشد...

.
.
.

سال نو مبارکـــــ...

دیدارت مبارک

مرضیه چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 http://masirezendegi.blogsky.com/

سلام
عیدت مبارک
منم دعا کنی هااااااااااااااا

عید توهم مبارک
محتاجیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد