چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

رکورد

ماهیای عید امسال رکورد شکستن خدا رو شکر هنوز نمردن...

دو تا ماهی یکیشون خیلی کوچولوئه یکیشونم بزرگتره به نظر میاد باهم خوشبختن .

البته اون یکیه که بزرگتره یکی از چشماش کوره ،یعنی وقتی نگاش میکنم ورم داره و کامل سیاهه .

شاید همین باعث موندگاریشون شده این بزرگه با یه چشم اون کوچیکتره ...

.

.

.

پ.ن:هر چی دنبال مطلب گشتم زندگی حیوونایی که بهشون توجه دارم میومد توی ذهنم به پستای خودم که نگاه میکنم علائقم خیلی خوب مشخصه گاهی باید نوشت تا ابهاما از ذهن پاک شه...

نظرات 7 + ارسال نظر
آرشید یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:43 http://arshid.blogsky.com

سلام
گاهی اوقات به ماهی ها فکر می کنم
اونها فکر می کنند ما چطور بیرون تنگ زنده آیم
در حالیکه تنگ ما هم گاهی خیلی کوچیکه
چیزی حدود ذهنیتمون
دستتون درد نکنه
عالیه مطالبتون
بخصوص بابت سوسری
یا تشکر ویژه دارم

خیلی زیبا بیان کردین بله درسته تنگ ما همون ذهنیت ماست اونچه مارو محدود میکنه یا این که بهمون آزادی میده باورمون همون تنگ زندگیمونه
سپاس فراوان از حضورتون

مهدی یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:06 http://httphttp://toosiscia.blogsky.com

سلام ...امیدوارم ماهی هات به پای هم پیر شن.....شما هم شادتر از سال قبل زندگی کنی ..خدانگهدارت

سلام
ممنون ماهیای شما هم همین طور

تارا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 16:52

سلام چکاوک جونم. منم سه تا ماهی داشتم دو تاشون چشم تلسکوپی بودن و من عاشق چشمای از حدقه بیرون زدشون بودم ولی هر دو تاشونم مردن راستی اومدم حلالیت بطلبم اساسی! یه کاری کردم و بد عذاب وجدان گرفتم. بدون اجازه لینکت کردم. البته فکر کنم راضی نبودی چون از لینک من نمیشه وارد وبت شد و همش خطا میده. خلاصه گفته باشما من نمیخوام سر پل صراط گیر تو یکی بیوفتم

عزیییییییییییییییزی
قبونت برم
الهی نفهمیدی چشون بود؟حتما با هم سازگاری نداشتن
حالا که اینجوری شد حلالت نمیکنم تا گیر من یکی بیوفتی
واسه چی خطا میده ؟
من اومدم وبت چند بار ولی دوباره نتونستم نظر بذارم واست
ولی تو خیلی مرامو معرفت داری که میای بهم سر میزنی

لیلی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:00 http://sohre1370.blogsky.com

ما که امسال بخاطر مسافرتی که داشتیم از سفره هفت سین و ماهی محروم بودیم....
زنده باد زنده روووووووووووووووووود اصفهان

عوضش امام رضا رفتی آجی خوش به حالت من خیلی دلم امام رضا میخواد...
زنده باد زنده رود
آب رسید به زاینده رود اصفهان؟

گندم دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:37

من ماهی ندارم
ماهی های تنگ دلت زنده باشن همیشه چکاوک جونم

خیلی برام عزیزی

سلام گندم جون...
من ماهی ندارم ....به نظرم ایهام داره درسته ؟
امیدوارم هر چه زود تر پیدا کنی
توهم عزیزی ممنونم

تارا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:57

وقتی مردن من تهران نبودم خبر فوتشونو بابام بهم داد. تو که دو بار تونستی نظر بدی دوباره چی شد؟ خب شد توضیح دادی چون میخواستم به خاطر انتظاری که برای دیدن نظراتت میکشم یه روز بیام و یه کامنت بذارم و بنویسم بیخود نیست میگن اصفهانیا خسیسن به موقع خودتو نجات دادی تازه اگه حلالم نکنی منم میگم حلالش نمیکنم چون بهم نظر نمیده و هی بهونه میاره

عجب بابای اهل دلی داریبابای منم مث خودم از حیوونا خوشش میاد یه چیزی میبینه میاد به من میگه با هم ذوق میکنیم
ولی مامانم ایجوری نیس
.
.
شرمندم به خدا باور کن اصفهونیا خسیس نیستن ...
باشه حلالم نکن فک کردی من حلالت میکنم بچرخ تا بچرخیم
بابت پست عیدت هم که غزل با اسمش یادم رفته ...
تصادف کردن اینو بهت بگم که درست فکر کردی واقعا دست سه حرف در میونه و گرنه با اون وضعی که تو ماشینو توصیفش کردی معلوم نبود چی بر سر ته تاقاری میومد
حالا غزل خوبه ؟خودت خوبی؟
کجا رفته بودی که ماهیات از نبودت دق کردن؟

romina دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:48 http://romina1275.blogfa.com

گل گفتی چکاوک جونم
بازم بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد