چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

کمی با خودم روراست بودم

من یک انسانم شبیه همه ی انسانهای دیگه


با تمام حالات و رفتارهایی که اونا دارن .شاد میشم غمگین میشم .اشک میریزم وگاهی خشمگین !!!!

من حق ندارم درمورد اونا قضاوت کنم هر جور که دلم بخواد...


  

الان که دارم فکر میکنم میبینم هم به خودم ظلم کردم هم دیگران.مطمئنا پیچیدن توی لاک


تنهایی خودم و روندن بقیه ازم با عبوس نشون دادن و تند برخود کردن باهاشون هیچ

مشکلی رو حل نمیکنه...


این که از هم نوعای خودت تنها چیزی که توی ذهنت ثبت بشه خطاهای اونا باشه ،اینکه


نخوای با واقعیت زندگیت کنار بیای واونو بپذیری ،ویا حسی که تو به خودت القا کنی که


کسی قادر به فهمت نیست و همین باعث گوشه نشین شدنت بشه و همین باعث بشه


نزدیک ترین وعزیزترین افراد زندگیت هم ازت دوری کنن !


توی این چند روزی که بیرون رفتم وبیشتر دوستامون دیدم ، ابراز محبتشون بهم ثابت کرد که اهمیت دارم ...اونقدری که دوستات دلتنگت بشن وفهمیدم چقدر دوسشون دارم.چقدر دلم لک زده برای شوخی کردنا و با شیطنت تو چشم هم زل زدنا...


میخوام کمی تغییر کنم فکر میکنم این تغییر اگه انجام بشه فشاری که روی روح و روانمه


رو کم کنه!


نه این که درد نباشه هست همیشه هست چه بسا در آینده بیشتر نشه و شدت نگیره ...


نه این که حرف برای گفتن نباشه همیشه هست به اندازه ی هر اتفاق کوچیک زندگیم


کلی حرف دارم حرفی که با باور و اعقاداتم آمیخته است با روحیه و نگرشم به زندگی...


مهم هست که من سواد خوندن نوشتن دارم درحدی که بهم بگن بچه محصل ولی اونقدرا


مهم و با ارزش نیست که با رفتارم دل کسیو که نتونه بفهمه حرفمو بشکنم وازش فاصله بگیرم


مهم اینه که من قصد تغییر دارم،پس میتونم شرایطو به سمت خوب و مطلوبش هدایت کنم.


مهم هست برام که بعضی با بغض بهم لطف دارن و همیشه نگاه پر از کینه رو میتونم


ازشون هدیه بگیرم وشاید هیچ وقت نفهمم دلیلش چی بوده مهم هست !!!


ولی اونقدر نه که زندگیمو تحت الشعاع قرار بده و تلخ کنه لحظاتی رو که میشد شیرین


بشه...


دعا کردن براشون خیلی خوبه


مهم هست این اختلاف و فرق و تبعیــــض توی طرز نگاه ،لحن صحبت ،نوع احترام  مهم


هست شاید مهم ترین درد زندگی منه شاید که نه مطمئنم.


این مهم ،مهمه که من درهم میشم و بعد که ازم دلیل میخوان جوابی ندارم بدم.


این تبعیض مهمه !!!چون ردیف میکنه گذشته رو .ردیف میکنه و من طاقت گذشته ی خودمو

ندارم...


این گذشته تمام وجودمو پر از کینه میکنه پراز بغض پراز نفرت پرا زاشک پر از حرفایی که


شاید هزاران بار تکرار شدن و گوشم از بس شنیده خسته شده ولی دردش توی گلوم


همیشه داغه همیشه تازست...


چقدر خوب بود اگه میتونستم بگم مهم هست ولی نه اونقدر که...


این درد مهم هست برای من چون من یک انسانم و امید به آینده، زندگی پویا ،وپراز


خوشی پراز تجربه و...رو پیش رو دارم


خطا های گذشته رو مینویسم وازش درس میگیرم ...


یه دفتر پراز برگ لازم دارم باید بنویسم این دفتر با ارزش ترین یادگاری از زندگی من خواهد


شد دفتری که خیلی از چیزایی رو که حتی نشه توی اینجا گفت رو توی دلش نگه میداره

درس گرفتن از یک گذشته کار خیلی خوبی میتونه باشه.


تکرار نشدن درد برای دیگران خیلی خوبه.


دوست دارم بیوفتم توی یه مسیر سخت مسیری که بسازدم  از راحتی بدم میاد دوست دارم بعضی مواقع حتی فرصت سر خاروندن نداشته باشم .


از زمان کنکور به اینور برنامه ریزی نداشتم باید روی یه برنامه ریزی خوب فکر کنم.


.

.

.

همیشه داشتن کسایی که منتظرت باشن، برات نگران بشن، انگیزه خوبیه برای ادامه دادن !!باعث میشن از توی پیله ای که تنیدی به دور خودت و توی اون چرخ میزنی و همیشه میخوری به بن بست خارج بشی !!!!

گاهی حتی بهت جرات پروانه شدن میدن .پروانه ای که میتونه پرواز کنه و تجربه ی چشیدن از گلای رنگارنگ با طعمای فوق العاده رو داشته باشه...


نظرات 8 + ارسال نظر
reza jooybar پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:54 http://vrj.ir

سلام به تمام مدیران عزیز
اگر مایل به بالابردن تعداد بازدید خود به صورت رایگان هستید به سایت زیرمرجع کنید تا از شرایط کار اگاه شید

http://vrj.loxblog.com

سکوت... پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:11 http://sokuot.blogsky.com

دل من سکوت کن...!

بگذار بغض هایت سر بسته بماند...

گاهی سبک نشوی سنگین تری!!!...

دل من بی قرار فریاد است
شاید ...هنوز طعم سکوت را نچشیده
باید سعی کند این دل من

گندم پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:07

چقدر حرفای قشنگ زدی
تصمیمای قشنگ گرفتی
خوشم اومد
از ته دل برای زودتر افتادن تغییرای قشنگ دعا میکنم
موفق باشی چکاوم من
راست میگی
مهم دلیل و انگیزه میتونن کسایی باشن که دوسشون داریم و دوسمون دارن

ممنونم گندمم
ولی خیلی فشار اومد بهم تا تونستم لحنمو عوض کنم

انگیزه هه خیلی مهمه چون ادامه دادن مهمه!

سرباز جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:03 http://mylifedays.blogsky.com

چکاوک عزیز...
این روزا و شبای عزیز و با قدر، مهمترین خصوصیتش اینه که ادم به خودش بیاد و تغییر کنه.
چه نصمیمای خوبی گرفتی.
برات آرزوی موفقیت میکنم.
به نظز من، آدما از اونی که ما فک میکنیم مهربونترن...
موفق باشی عزیزم...

سلام دوست خوبم
این روزا و این شبا چقدر خوبه که به رفتارای خوبمون که از یادشون بردیم فکر کنیم ...
باید مهربونتر باشن ،خدا کنه این نوشته ها اگه نوشته اش قشنگه روی اعمالمونم تاثیر بذاره
ممنونم

دل نوشته( سمانه) شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:42 http://fun-thing.blogsky.com

سلام عزیز خواهر
سلام چکاوکم

انسان ها همه تشنه محبتن
محبت خدا. مادرانه. پدرانه. خواهرانه. برادرانه. دوستانه و عشق....

خیلی از این محبت ها بدون هیچ توقعی به ما داده می شه که ما قدرشو نمی دونیم مثلاً محبت خدا که بزرگ ترین محبته یا محبت مادر. پدر.خواهر. برادر

ولی بعضی از محبت ها بیشتر متقابلن مثلاً محبت دوست یا اینکه محبت عشق...
.
.
.
چکاوک جون من همه ی نوشتتو نتونستم بخونم خیلی فونتش ریز بود
ولی با خوندن تیکه بالا و پایینش فهمیدم می خوای تغییرات رو تو خودت ایجاد کنی
یه تغییر بزرگ اینه که محبت داشته باشی و قدر خودتو بدونی که مسلماً با نوشته ها و نظراتی که می دین می دونم اولیشو داری خیلی هم داری. و دومیش دوست دارم قدر خودتو خیلی بدونی عزیزم. وقتی قدر خودتو بدونی راه برا پیشرفت بیشتر داری... و حتی بیشتر کارهای خوبی که انجام می دی رو بیشتر درک می کنی و سعی می کنی کارهای بد رو تکرار نکنی
.
خوشحالم برا تغییراتت خواهر گلم

سلام عزیزم شرمنده
همین الان بزرگش میکنم
میدونی سمانه جان مشکل کار اینه که تا وقتی من و امثال من برای رسیدن به خوشبختی دنبال به معجزه یا کسی میگردن که بیاد و دست گیری کنه کار به جایی نخواهد رسید...


این قدر دونستنه خیلی مهمه قدر خودمونو که بدونیم کافیه تا به بقیه هم احترام بذاریم و دوسشون داشته باشیم
ممنونم اجی من

دل نوشته( سمانه) شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:14 http://fun-thing.blogsky.com

دستت درد نکنه
بالاخره تونستم بخونمش

راستی برات یه تیکه رو ترجمه کردم قسمت نظرخواهی

ممنونم اومدم خوندمش زیبا بود

لیلیـــــــ شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:43 http://sohre1370.blogsky.com

زن هرگز نمی رود
تنها از آنچه که هست
دست می کشد....

ممنونم از حضورت لیلی جان

تارا جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:10

من از قضاوت متنفرم.از قاضی ها هم متنفرم.از داوری هم متنفرم.قضاوت فقط برای خداست و اگه معاد هست واسه اینه که ما قضاوت نکنیم.خیلی خوبه که میخوای تغییر کنی.و اینکه رو راست بودن با خودمون مفید ترین چیزیه که میتونه در مورد ما انجام بشه.ما شاید بتونیم دیگران رو گول بزنیم ولی خودمون رو نه.دیگه اینکه باید به آدما اعتماد کنیم.اگه حسمون این باشه که کسی ما رو نمیفهمه خیلی زود گوشه نشین و منزوی میشیم و منزوی بودن روح زندگی و میل به زندگی رو تو آدم خفه میکنه.
دیگه اینکه آجی خیلی بی وفا شدی.دوست ندارم

سلام عزیزم
ممنونم
در مورد نظرت راجع به قضاوت نمیدونم چی بگم!
بقیه شو موافقم آره حق باتوئه خیلی زود گوشه نشین میشیم!
آره تارا جان خودمم قبول دارم بی وفا شدم به خودمم بی وفایی میکنم
ولی من دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد