چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

روزی رسون

از توی دالون ایون اومدم بیرون .


سمت چپم دیوار کاه گلی شاید ده متری


به اضافه ی+


روبه روم دیوار تا گردن دوستان پیدا !


کنار اتاق ماجی گربه خواب بود .نه خواب نبود .دمش جمع بود دورش هر از گاهی چشماشو تنگ میکرد و بازو بست...


نمیدونم اون لحظه به چی فکر میکردم!


کسی نبود ...


فقط من بودمو گربه و خونه و آسمون!


شاید داشتم دنبال کلمه و حرف میگشتم برای غرغر کردن به جون گربه ...شاید!


اخه همیشه غذاشو سر وقت میخورد !همیشه باهاش حرف میزدم از وقتی کوچیک بود تااااااا همون موقع که ...


داشتم همین جور بهش خیر نگاه میکردم که دیدم یه چیزی توپـــــــــــی اوفتاد کنار حوض سیمانی و گلی شد!


چشماشو گشاد کرد


منم دویدم سمتش همین که گرفتم دستم دیدم یه ماهی بود یه ماهی که اندازه ی همه بدنش به کف دستم میخورد


به آسمون خیره شدم دیدم یه پلیکان داره میره سمت شرق.


ماهی توی منقارش جون داده بود ولی تازه بود...


مطمئنا از این دورو اطراف نبود چون دو سه سالی میشد که کسی ماهی نگرفته بود.


از اون وقتی که توی بدن ماهیای اینجا زخم دیدم (احیانا شاید به خاطر فاضلاب ها و پساب های


صنعتی شهری بدون تصویه بود! کاملا با چشم قابل رویت بود لجنای سبز رنگ))تا الان که دیگه حتی الفبای زندگیشم زورکی  ...


آه

ماهیو پرت کردم سمتش وای که چقد خوشحال شد با ولع شروع کرد به خوردنش


الآن با خودم فکر میکنم که شاید روزی اون روز گربه یه ماهی تازه بوده وسیله شم پلیکان !!!


روزی رسون بودن خدا!!!!گربه که خواب بود!!!پلیکان که تو هوا بود و معلوم نبود اصلا از چه سرزمینی


اومده بود !!!یه ماهی که افتاد کنار گربه



آره خودشه درست فکر کردم.





نظرات 9 + ارسال نظر
خرید اینترنتی دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:31 http://javanbazar.com

سلام دوست و همکار عزیزم سایت بسیار خوب و عالی دارید
و اگر ازش پشتیبانی بیشتری کنید خیلی عالیتر میشه.
دوست عزیزم من مایل به تبادل لینک با شما هستم
همکار عزیزم در صورتی که با تبادل لینک موافق هستید حتما به سایت من که سایت خودتون هست تشریف بیاورید
و بگید با چه نامی لینکتون کنم و اگر مایل به تبادل لینک بودید من را با عنوان

خرید اینترنتی

لینک کنید.

هم اکنون سایت من (رتبه در گوگل 3) . خوشحال میشوم به سایت من یک سری بزنید و نظر زیبا تون را بگید

هم اکنون آمار روزانه سایت من بین 2000 تا 3000 هست.

http://javanbazar.com

منتظر نظر زیباتون هستم. یادت نره حتما بیا...

علی دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:32 http://pelak1136.blogsky.com/

سلام ..تصویر قشنگی بود

خواهش

گندم دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:28

پلیکان؟؟
بابا ایول چه چیزا که تو روز نمیبینی تو
قالب جدید مبارک

په چرا چشات ایجوری شد؟
خب شی کار کنم !؟
از بس سوژه ندارم این جور چیزا جالب میشه برام

دل نوشته( سمانه) سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 http://fun-thing.blogsky.com

سلام دختر

دلمون برات تنگ شده بود

تفلک ماهی که روزی گربه بوده آخییییی

خیلی قشنگ می نویسی عین یه داستان شده بود...

سلام دخمل
منم تنگ شده بود خو
میسی میسی

سرباز سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 http://mylifedays.blogsky.com

چقدر قالبت قشنگه. خیلی خوشم اومد. عاشق این رنگم.
نوشته ات هم قشنگ بود. کاش منم جای گربه بودم. یه روزی لا یحتسب بهش رسید که کلی هم حال کرد...

خوشحالم که خوشتون اومد!
گربه؟

اروین سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:45 http://masteralone.blogsky.com/

سلام دوست عزیز خوبی میخواستم ازت یه خواهش کنم که لینک این سایت رو تو وبلاگت بذاری چت روم گیم نازgamenazchat.ir و این یکی رو هم بذار سایت بازی gamenaz.ir لطفا لینک که کردی بهم خیر بده یا برو به همون چت روم به مدیرش بگو تا تو هم تو سایتش لینک کنه و بهت یه بنر بده خوشحالم میکنی اگه بیای دوست گلم

سلام دوست من
انجام شد.!
لینک شد

مهربان سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:09

واااااای!پلیکان؟؟؟!خوش به حااااالت،چه چیزایی میبینی تو؟کجا زندگی میکنی؟من که تو عمرم پلیکان ندیدم.دوس دارم جایی که زندگی میکنی رو ببینم.فکر کنم خیلی قشنگ باشه

نمیدونم !
شاید قشنگه شایدم نه
این چیزا رو بیشتر آدما میبینن ولی زود رد میشن
من زیاد روش مانور میدم ! زیاد...

رباب شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:03 http://baghcheyetanhayee.blogfa.com

خیلی قشنگ مینویسی آجی.. من که ازخوندنش لذت بردم عاشق اینجور متنام که حالت سوژه هاش روتوصیف میکنه برا خواننده ش..
هزار آفرین میلیووووووووووووووووووووووووووووووووونی

گربه س دیگه!!!
بچه که بودیم مادربزرگم یه شعر طویل به زبون آذری برامون میخوند که ته تهش گربه میشد سرور تموم حیوونا.. خیلی جالب بود..

سلام رباب جان
ممنونم از لطفت عزیزم خوشحالم که خوشت اومد.
جدی؟؟؟؟؟؟
میشه شعرشو بگی؟؟؟

رباب دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:17 http://baghcheyetanhayee.blogfa.com

سلام
نه آجی جان حفظ نیستم زیاد خو!
تازه ترکی هم هست احتمالا نتونی بخونیش.
ببین اولش اینجوریه که که یه دختر روستایی تو زمستون گاوشونو میبره لب رودخونه که آب بخوره،بعدش گاوه رو یخای لب رود پاش سر میخوره ومی افته پاش میشکنه.
شعر ازاینجا شروع میشه که دختر به یخ میگه تو خیلی قوی هستی ویخم میگه نه نه خورشید ازمن قویتره و . . .
آخرآخرشعرش اینه:
پیشیک پیشیک نه گوژلی سن!
-گوژلی ام آی گوژلی ام،کورسی اوسدی ییلاقم،کورسی عالتی قشلاقم،خانملار نه پیشیرسه اودا منیم قویماقم...

ترجمه!
ای گربه تو چقد قوی هستی!
-قوی ام آی قوی ام،روی کرسی ییلاقمه،زیر کرسی قشلاقمه،خانم خونه هرچی بپزه اونم غذای منه

خیلی ضایه ترجمه کردم ولی خب قشنگیش به زبون اصلی بودنشه..

خیـــــــــــــــــلی حال کردم مرسی آجی خوبم ممنونم
ترکی ؟خیلی دوست دارم یاد بگیرم
ماهم زبون محلی داریما !!!
خیلیا متوجه نمیشن شعرتم عالــــــی بودگلم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد