چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی چشمم دراومد از بس عطسه کردم

یعنی این فین فین ها و عطسه های پشت سر هم منو کشت ...


اینجاست که مامانم به حرفش میرسه و میگه:تا تو باشی وقتی من بهت میگم دیگه الان تابستون نیست و لباس گرم بپوش و دستاتو بشورو ...گوش کنی



نظرات 1 + ارسال نظر
سرباز شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 15:31 http://mylifedays.blogsky.com

آخ چه حالی میده...

مثل اینکه هوس کردی ههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد