چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...
چکاوک پر از آرزوی پرواز

چکاوک پر از آرزوی پرواز

کاش زمان کمی مکث می کرد...

خدایا

وقتی رفتن خونه شون و برگشتن !

از مامانم پرسیدم چطور بودن؟

گفت:مامانش هنوز باورش نشده! انگار هنوز داغه !هنوز نفهمیده بچه اش...

از یخ شدن اون داغی هر هفته سوز اشکش بیشتر میشه !

.

.

خودم میفهمم هنوز داغم

خدایا خودت تحمل و صبرم بده...

خدایا تو تنها وتنها وتنها کَسمی!


نظرات 1 + ارسال نظر
گندم جمعه 8 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 19:55

چی شده عزیزدلم؟:-(
بلا دور باشه انشالا
نبینم غمتو


منم هیچ وقت نمیخوام تو غمگین باشی آجووووو
ان شالله
توکل بر خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد